آدرس جدید وبلاگ خبری ایران آزاد:

www.iranazadkhabar4.net.tf

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

ورشکستگی بانک ها , شلوغی و ازدحام مردم در صف بانك ها



ورشكستگی بانكها و اتفاقی جالب در بانک ملی شهر مرند

یکی از خوانندگان: بحران ورشكستگي بانكها و اتفاقي جالب در بانك ملي شهر مرند
مردم وقتي در بانك ملي مرند با جواب مسئولين بانك مبني بر اينكه پولي براي پرداخت ندارند و بايد منتظر مشتري براي دريافت پول بمانند و يا ساعت 2 بعد از ظهر مراجعه كنند ساعتها در صف منتظر ماندند و متوجه شدن كه از گاو صندوق بانك مبلغ 500 ميليون تومان براي يك شخص خاص ! كنار گذاشته شده بود كه اعتراض آنها به اين حركت بانك شدت گرفت و باعث درگيري شد كه مردم با فرياد اعتراضي وارد پشت باجه مذكور شدند و با دخالت مامور بانك وارد خشونت و درگيري فيزيكي شد و در اين فاصله عده اي از افراد فرصت طلب شروع به برداشتن اسكناسها و چك پولها ( 500 ميليون ) در آن فرصت ميكنند و بقيه هم با ديدن اين تصوير به سمت اين پولها هجوم ميبرند و صداي آژير بانك به صدا در مي آيد
اما اكنون در خبرهاي رسمي اين خبر به شكل ديگري بازتاب يافته كه در اينجا ميبينيد :


/" به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس در اولین ساعات بامداد روز سه شنبه مورخه ۲۹/۱۰/۸۸ ، سارقین به بانك ملی شعبه مركز مرند دست برد زده و با تخریب گاو صندوق مبلغ نیم میلیارد تومان به سرقت برده¬اند . كاراگاهان عملیات ضربت پلیس آگاهی استان بلافاصله به محل اعزام و با همكاری كاراگاهان فرمانده انتظامی شهرستان مرند بررسی و اقدامات همه جانبه را پیرامون این سرقت در دستور کار قرار داده¬اند/"


در روزهاي اخير دولت ايران شاهد مواجه شدن بانكها با كمبود نقدينگي شده است كه عوارض آن در سطح جامعه در حال نمايان شدن است .

گزارش دیگری در باره وضعیت بحرانی بانکهای ملی و ملت



گزارش دریافتی از تهران:


هرچه سريعتر از طريق اس ام اس و تلفن و ايميل به تمام دوستان و آشنايان خود اخطار بدهيد كه پول هاي خود را از بانك ملي و ملت به بانك ديگري منتقل كنند
از آنجا كه اين دو بانك با داشتن حساب "سيبا" و "جام" حجم وسيعي از پول هاي مردم را در اختيار دارند به زودي مجبورند براي بازپرداخت بدهي هاي خود قبل از عيد نوروز مدتي حساب هاي مردم را ببندند تا طلبكاران بزرگتر را مدتي آرام كنند.
در طول اين مدت نمي توان پولي از اين حساب ها برداشت.با نزديك شدن به عيد نوروز و بالارفتن معاملات احتمال دارد كه اين دو بانك ادعا كنند كه براي محاسبات مجبورند امسال قبل از پايان سال حساب ها را مدتي ببندند.براي آنكه براي خريد شب عيد دچار مشكل نشويد زودتر پول خود را به بانك ديگري انتقال دهيد


درگيری پليس با مردم در بانک ملی شعبه تيراژه (صادقيه)



گزارش دریافتی: درگيری پليس با مردم در بانك ملي شعبه تيراژه ( صادقيه ) موجب مجروح شدن يكي از مشتريان بانك و بسته شدن درب بانك به روي مشريان شد. در بانك ملي واقع در نزديكي پل همت شعبه تيراژه ، مشتريان بانك كه براي برداشت حساب در اوايل صبح به بانك مراجعه كرده بودند با صندوقهاي خالي بانك مواجه شدندو با اعتراض خواهان دريافت مبلغ و موجودي حساب خود و دريافت مبلغ چكهايي شدند كه در حساب موجود بود ولي مسئولين شعبه مذكور بعلت كمبود نقدينگي در همان ساعات اوليه ! صبح از پرداخت آن عاجز بودند .خود كارمندان بانك نيز دليل كمبود نقدينگي را از خبري كه در اين روزها مبني بر ورشكستگي بانكها پيچيده است ميدانند زيرا كه اذعان داشتند تعداد زيادي از مشتريان دانه درشت آنها مبالغ ده ها و صدها ميليوني خود را روز گذشته ( شنبه ) دريافت كرده اند و ساير شعب بانكها كم و بيش اين مشكل را دارند و با كمبود نقدينگي مواجه شدند . رئيس شعبه بانك ملي از مشتريان خواست كه يا از حواله بين بانكي استفاده كنند و يامنتظر بمانند كه از شعبه مركزي براي آنها اعتبار برسد . كه همه بعد از نيم ساعت انتظار به جاي رسيدن اعتبار نيروهاي امنيتي را ديدند كه از راه رسيدن و وارد شعبه شدند و از مشتريان خواستند كه بدون هيچ پرسشي بانك را ترك كنند كه با اعتراض مشتريان روبرو شد . كه يكي از ماموران با پرتاب يك جا خودكاري به سوي يك مشتري كه زن ميانسالي بود كه با صداي بلند از مسئولين و نظام گله ميكرد ، سبب آسيب ديدگي از ناحيه سر اين زن ميانسال شد كه بلافاصله توسط مردم به بيمارستان منتقل شد . شخصي كه چنين وحشيانه با مشترياني كه براي دريافت پول خود كه حق قانوني آنها هم هست از روي اتيكت لباس شناسايي شد ، "ابراهيم قرآنی " بود كه درجه سرگردي داشت . در پايان هم به طرز وحشيانه اي مشتريان را به بيرون راندند و دربهاي بانك را به روي مشتريان بستند . كمبود نقدينگي به حدي بود كه رئيس شعبه دستور خالي كردن اسكناسهاي دستگاه خود پرداز را نيز داده بود.

خوانندگان؛ تيراندازی به سمت مردم در بانک ملی شهر رامهرمز

تيراندازي مستقيم نگهبان بانك به سمت مردم در بانك ملي شعبه خميني دجال شهر رامهرمز و زخمي شدن يك پيرمرد از ناحيه پا .
منبع خبر وبلاگ يك شهروند رامهرمزي :
امروز خبر تير اندازي در بانك ملي واقع در خيابان  خميني کثافت گور به گور شده و زخمي شدن يك پيرمرد از ناحيه پا به گوش رسيد كه سراسيمه خود را به بانك رساندم و از افرادي كه شاهد بودند جريان اين تير اندازي و تعطيلي بانك را پرسيدم كه احتمال من اول اين بود كه در نتيجه سرقت از بانك اين تير اندازي صورت گرفته كه متوجه شدم تنها دليل اين تيراندازي فقط اعتراض مردمي بوده كه دو روز است به بانك مراجعه ميكنند و با بي پولي بانك مواجه ميشوند . كه طبق شنيده ها آن مامور نيز دستگير شده و تحويل مقامات قضايي شهر شده .
اميد است كه مسئولان بدليل كمبود شعبه هاي اين بانك راهي را براي تامين نقدينگي بانكهاي اين شهر انجام دهند . چرا كه در روزهاي پيشين نيز مردم نيز اميدشان از دستگاه هاي خودپرداز كه هميشه ايراد دارند بريده است و به درون شعبه مراجعه ميكنند


ورشکستگی بانکها؛ مردم چه می گویند

یکی از خوانندگان از تهران: از صبح برای واریز مبلغ ناچیزی به حساب بانک ملی شعبه راه آهن مراجعه کردم که به علت ازدحام فوق العاده و درگیری موفق به ورود به بانک نشدم . به بانک ملی بالاتر از سه راه قزوین جنب سینما ستاره سابق رفتم آنجا هم به همین صورت بود . سپس به بانک ملی ضلع جنوبی میدان حسن آباد رفتم که درب بانک به روی مشتریان بسته بود و مردم بیرون بانک بشدت مشغول اعتراض بودند . دست آخر با مراجعه به بانک ملی سه راه جمهوری رفتم که با مشاهده درگیری شدید پلیس با مردم که دامنه درگیری به ایستگاه اتوبوس خیابان ولی عصر هم رسیده بود ، از انجام کارم منصرف شدم . در راه بازگشت به دفترم بودم که هم اکنون ساعت 2.30 دقیقه بعدازظهر اگر کسی را دارید می توانید به بانک ملی زیر پل کالج بفرستید تا اوج درگیری های مردم و امنیتی های مستقر جلوی بانک ملی را ببینید ، یعنی انچه من دارم می بینم الان . کاش آنقدر که به فکر گرفتن پول مان بودیم ، برای جلوگیری از اعدام بچه های دستگر شده عاشورا هم اقدام می کردیم . ضمنا شبنامه ای هم در اطراف محل کار من نزدیک پل کالج پخش شده بود مبنی بر برگزاری چلهم آقای منتظری در امام زاده صالح




خوانندگان؛ شلوغی و ازدحام مردم در صف بانكها

یکی از خوانندگان از تهران: ورشكسته شدن بانكها شايعه اي كه در حال تبديل شدن به يك چالش جدي براي بانكها است / شلوغي و ازدحام مردم در صف بانكها .
شايعه ورشكسته شدن بانكها را ديشب از صداي آمريكا شنيدم و امروز صبح ( دوشنبه ) براي بستن حسابم به 3 بانك مراجعه كردم . بانك مسكن . ملي و اقتصاد نوين .در صف بانكها امروز كساني را ديدم كه آنها نيز اخبار ورشكسته شدن بانكها را شنيدند و در حال خارج كردن موجودي حساب خود بودند . كه تعداد اين افراد كم نبود. در بانك ملي ازدحام و شلوغي با اينكه اول صبح مراجعه كردم بيش از اندازه بود و در صف همه از ورشكستگي بانكها صحبت ميكردند . كه با خود فكر كردم اگر مردم به اين شكل ادامه دهند و حتي اين خبر شايعه اي از ابتدا بوده ، كم كم دارد رنگ واقعيت به خود ميگيرد و من از ترس همين شايعه كه مردم را به بانكها بكشاند و نقدينگي بانكها را به صفر برسانند قيد سود بانكي و سرمايه گذاري براي وام مسكن و ... را زدم . ولي با اين تفاسير بانك ملي كه امروز من در صف آن بودم نقدينگي نداشت و فقط حواله بين بانكي صادر ميكرد كه اين نيز اعتراض برخي از مشتريان را بر انگيخت ولي من از طريق حواله بانكي به حساب يك صرافي حساب خود را در اين بانك بعد از 10 سال بستم .


خوانندگان؛ به نظر می رسد هجوم برای خرید دلار زیاد شده

یکی از خوانندگان از تهران: امروز دلار به 1024 -1025 تومان رسید. برای رفرنس هر روزه پیشنهاد می کنم به www.mesghal.com هر روز سر بزنید. قیمت اش بسیار به واقعیت بازار نزدیک است. من همین الان ( تقریبا ساعت 4 بعدازظهر به وقت تهران ) با دو تا صرافی معتبر ( جی سی ام - فلاطون زاده ) تماس گرفتم یکی دلار را 1022 و دیگری 1025 تومان می فروشند. به نظر می رسد هجوم برای خرید دلار زیاد شده . پریروز قیمت 1008 و دیروز 1013 تومان بود.




وبلاگ؛ نوشته ای در باره ورشکستگی قریب الوقوع بانکها
وبلاگ زیتون


کدوم از خدابیخبری شایعه ورشکسته شدن قریب الوقوع بانک ها رو سر زبونا انداخته!!!!!!


ما که زیتونی بیش نمی باشیم خواستیم همگام با ملت غیور و قهرمان ایران سهم کوچکی در اختلال در نظام اقتصادی این رژیم منحوس داشته باشیم, ( از شما چه پنهان قلبا" دوست داشتیم سهم بزرگتری داشته باشیم اما ... , وای, شما چقدر بی صبرید! بقیه نوشته را بخوانید تا علتش را متوجه شوید)
پیش خود فرمودیم,ببخشید عرض کردیم, زیتون جان تو هم از 9% سودی که سالانه به پولی که با خون دل جمع کرده بودی بگذر تا در این برهه ی حساس با خَلق باشی و بر خلق نباشی.


پس از کلی جنگ و جدال با هوای نفس ( از نوع اماره اش) ساعت 12 بود که عزممان را جزم نموده و با پای پیاده به طرف بانک روانه شدیم. در راه فکر می کردیم ما که گاو صندوق نداریم تا پولمان را از شر دشمنان رجیم که همانا دزدان محترم می باشند حفظ فرماییم پس مجبوریم از این به بعد دور تفریح و میهمانی را خط بکشیم و خانه بمانیم از بهر حفظ مال!
داشتیم غصه می خوردیم که ناگهان دیدیم به بانک رسیدایم. نوبت گرفته و منتظر نشستیم تا صدایمان بزنند. برعکس همیشه شماره ها را تند تند می خواندند.
نوبت که به ما رسید با ژستی بزرگوارانه مملو از احساسی سرشار از میهن پرستی و فداکاری در راه خلق دفترچه حسابمان را مثل گوسفندی قربانی به روی باجه کوباندیم و فرمودیم:
_ همه ی پولمان!
- جانم؟(این را خانم مسئول باجه عرض کرد)
- حسابمان را می بندیم. تمام یک میلیون تومنمان را می خواهیم!( گفتیم که دوست داشتیم سهم بزرگتری در این راه داشته باشیم اما چکنیم که بینوا ندارد بیش)
پوزخندی زد: نقد یا تراول؟
- فرقی نمی کند. تراول 50 یا 100 تومانی باشد بهتر است.
خندید- نداریم که!
- یعنی چه ندارید؟
- پول نقد و تراولمان تمام شده اگر می خواهید به حساب خودتان در بانک دیگر یا به حساب هر کس دیگری که دوست دارید واریز می کنیم.
- پس راست است که بانکها دارند ورشکست می شوند؟
- شایعه است خانم, شما چرا باور می کنید.
- به گمانم اوضاع دارد می شود عین سال 57!
آقایی که در باجه ی بغلی داشت همین بحث را با آن یکی کارمند میکرد همراه با آه بلندی گفت:
- خدا از دهنت بشنود دخترم!


با دل و دماغی سوخته از بانک بیرون آمدیم.
تصمیم گرفتیم برویم به بانک ارزی که چند خیابان پایین تر است ببینیم وضع فروش دلار چطور است.
پیش خودمان گفتیم اگر گفت دلار داریم چکنیم؟ آهان, می گوییم پولمان در خانه جا مانده.
نوبتمان که رسید:
- ببخشید آقا, قیمت دلار چند است؟
- 1009 تومن.
- یعنی برای خرید هزار دلار باید یک میلیون و نه هزار تومان بدهم؟
- خیر, دو درصد هم کارمزد می گیریم.
جوری حرف می زد که انگار هزاران دلار دارد.
- راست است که همه دارند پولهایشان را به دلار تبدیل می کنندو از بانک می کشند بیرون؟
- نخیر خانم, کدام از خدا بیخبری این شایعه بی اساس را ساخته؟
دلم را زدم به دریا:
- هیچکس, بی زحمت هزار دلار به من بدهید.
- می برید یا می خورید, ببخشید گفت می برید یا در حسابتان واریز می کنید؟
- می خواهم ببرم. اینجا حساب ندارم.
- نمی شود.
-یعنی چه! چه فرقی برای شما می کند.
- خوب ما دلار کاغذی نداریم. فقط در حساب ها موجود است.
- یکی بخواهد از حسابش برداشت کند چه؟
- چند روزی است که نداریم. یکی دو نفرند که اول صبح می آیند هر چه دلار در بانک است می خرند و می برند.
- حتی اگر یک میلیون دلار داشته باشید.
- بله, امروز صبح تقریبا همین مقدار را یک نفر به تنهایی خرید.
- بقیه چی؟
- هیچی. می گوییم دلار (فرضی) بخرند و در حسابشان بریزند.
- یعنی دلارهای خیالی؟
- نمی دانم منظور شما چیست, می خواهید شایعه پراکنی کنید؟
- یک همچین چیزهایی, آخر من ستون پنچم می باشم.

با سپاس از وبسایت ایران پرس نیوز

هیچ نظری موجود نیست: